پیشنهاد میگردد برای درک بهتر از تاریخچه و سیر تحول پول، قسمت سوم این مطلب را در لینک زیر مطالعه نمایید.
تاریخچه پول- قسمت سوم: تولد پول کاغذی و اسکناس
این مطلب در ادامه سری مطالب «تاریخچه پول: پول از کجا آمده است؟» میباشد. در سومین قسمت از این سری مطلب به داستان پیدایش و ترویج اسکناس پرداختیم و دیدیم که پس از تجربه ناموفق اولیه برخی دولتها در چاپ اسکناس، در اواخر قرن ۱۷ میلادی چند بانک در کشورهای اروپایی (و در راس آنها، انگلستان به عنوان کشور پیشرو در زمینه بانکداری) ضمن چاپ اسکناس موفق به جلب اعتماد مردم شده و از آن پس استفاده از اسکناس در اغلب کشورها رواج یافت. در چهارمین قسمت از این سری مطالب به داستان پیدایش بانک مرکزی میپردازیم
پیدایش بانک مرکزی
همانطور که گفته شد، بانکها با وام دادن اسکناس به مشتریان خود، قدرت خلق پول پیدا کردند که میتوانست منجر به افزایش شدید عرضه پول شود. به عبارتی حجم پول در دست مردم بیشتر از سپرده طلا و سکه مردم نزد بانکها بود. در چنین شرایطی، وقوع یک اتفاق غیرمترقبه مثل زلزله، سیل، یا حتی دزدی از یک بانک، کافی بود تا مردم را برای نقد کردن اسکناسهای خود و پس گرفتن طلاها و سکهها روانه بانک کند. در این صورت دیگر بانکها نمیتوانستند تعهد خود مبنی بر تحویل طلا و سکه در ازای اسکناسهای مردم را به جای آورند؛ چرا که ذخایر سکهها بسیار کمتر از اسکناسهای در گردش بود.
اشاره شد که در این مقطع تاریخی، تنها عامل ترویج اسکناسها در میان مردم، اعتماد آنها به بانکها یعنی قابلیت تبدیل پولهای بانکی (پول کاغذی و اسکناس) به پول فلزی (عمدتا طلا) با نرخ معین و تعهد شده از قبل بود. در شرایطی که حتی یک بانک قادر به ادای دین خود در قبال اسکناسهای توزیع شده نباشد، مردم تنها نسبت به یک بانک خاص بدبین نمیشوند؛ بلکه اعتماد خود را به کل صنعت بانکداری از دست میدهند. بنابراین برای جلب دوباره این اعتماد، باید چارهای دیگر اندیشیده میشد تا روابط بین مردم و بانک نظام مند و متناسب با نیازهای جامعه باشد.
علاوه بر بحث اعتماد مردم به سیستم بانکی، مشکلات دیگری نیز در خصوص اسکناس و نظام بانکی در آن زمان وجود داشت که عبارتند از:
- عدم کنترل حجم پول و قدرت خلق پول
- عدم کنترل تنوع پولهای موجود در یک محدوده جغرافیایی
- احتمال ورشکستگی بانکها
- عدم کنترل عملیات بانکها (صرافان اولیه)
عدم اعتماد مردم و لزوم بازسازی این اعتماد و نیز مشکلات مذکور در خصوص بانکها و چاپ اسکناس باعث به وجود آمدن سوالاتی شد که عبارتند از:
- چه کسی باید حق چاپ اسکناس داشته باشد؟
- چه ابزارهایی در کنترل حجم پول می بایست استفاده شود؟
- چه کسی و با چه ابزاری عملیات بانکها را باید کنترل کند؟
- اگر در شرایطی بانکها دچار بحران شود چه نهادی باید از آنها حمایت کند؟
مشکلات و سوالات بالا از یک طرف و تجربه معجزه تامین نیازهای مالی دولت بدون توسل به مالیات و در واقع از طریق استقراض از بانک(های) ناشر اسکناس بهخصوص در زمان لشکرکشیها از طرف دیگر، جذابتر از آن بود که دولتها تسلیم وسوسه دولتی کردن نظام بانکی نشوند. همچنین وجود دورههای تجاری رونق و رکود که اغلب به نوسانهای پولی در نظام بانکی نسبت داده میشد، موجب شد که بهتدریج دولتها دستاویزهای جدیدی برای دخالت در بازار پول و تحت کنترل درآوردن آن بهدست آورند.
به این ترتیب بانکداری مرکزی دولتی در همه کشورهای پیشرفته صنعتی و به تبع آن در سایر جوامع شکل گرفت و تنظیم بازار پولی و نظام بانکی تحت کنترل و فرمان دولتها درآمد. دولتها با محوریت یکی از بانکهای موجود یا تاسیس یک بانک جدید به عنوان بانک مرکزی کشور نسبت به مداخله در نظام پولی و نظارت بر فعالیت بانکها اقدام کردند. اگرچه دولتها مدعی استقلال بانک مرکزی بودند اما از طرفی اعتماد مردم به حمایتهای دولت از بانک مرکزی در صورت وقوع شرایط اضطراری به مراتب بیشتر از اعتماد مستقیم به بانکها بود.
با تاسیس بانک مرکزی، انحصار چاپ اسکناس و قدرت خلق پول منحصرا به این نهاد داده شد. همچنین بانک مرکزی مسئول نظارت بر تمام بانکها، صدور مجوز تاسیس بانک و نظارت بر بانکهای کشور شد. همچنین کنترل حجم پول در گردش در اقتصاد کشور نیز در اختیار بانک مرکزی قرار گرفت. بانک مرکزی نیز برای تحقق این اهداف از ابزارهای متعددی استفاده نمود؛ که معروفترین آنها عبارتند از:
۱- نسبت سپرده قانونی
یکی از مهمترین وظایف بانک مرکزی این است که بخشی از موجودی حسابهای افتتاح شده در بانکها را تحت عنوان سپرده قانونی نزد خود (یا تحت نظارت مستقیم خود) نگهداری کند. بنابراین بخشی از سپردههای مردم در هر بانک، نزد بانک مرکزی قفل میشود تا هم بانکها را مجبور به اجرای تعهدات خود در نگهداری از سپردههای مردم کند و هم در مواقع لزوم (وقتی که مشکل خاصی برای یکی از بانکها پیش آمد)، از محل همین سپردههای قانونی، مشکل را رفع کند تا اعتماد مردم به صنعت بانکداری همچنان حفظ شود.
۲- نرخ تنزیل بانکی
نرخ مورد عمل بین بانکها و بانک مرکزی است. بر مبنای این نرخ بانکها میتوانند از بانک مرکزی وام گرفته و با این نرخ وام خود را بازپرداخت کنند. برای مثال اگر نرخ تنزیل بانکی کاهش یابد تمایل بانکها برای تامین منابع مالی مورد نیاز از طریق گرفتن وام از بانک مرکزی افزایش مییابد. این مکانیزم منجر به گسترش هر چه بیشتر وام و اعتبار بانکها و در نتیجه افزایش عرضه پول می شود.
۳- عملیات بازار باز
این عملیات به خرید و فروش اوراق قرضه دولتی در بازار آزاد، برای گسترش یا انقباض میزان پول در سیستم بانکی گفته میشود، که توسط بانکهای مرکزی کشورها انجام میشود. خریدها به سیستم بانکی پول تزریق میکنند و رشد اقتصادی را افزایش میدهند، در حالی که فروشها عکس این را انجام میدهند. بدین صورت که جهت اجرای سیاست پولی انقباضی (انبساطی)، بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش (کاهش) میدهد در این حالت مردم اقدام به خرید (فروش) اوراق قرضه میکنند در نتیجه سپرده هایشان نزد بانکها کاهش (افزایش) مییابد. بنابرین ذخایر اضافی بانکها جهت وام دادن و قدرت خلق پول آنها کاهش (افزایش) و عرضه پول نیز کاهش (افزایش) می یابد.
محدثه رئیسی
کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه تهران