• ۶ دی ۱۴۰۳
  • تاریخچه پول- قسمت ششم: توافقنامه برتون وودز و بازگشت طلا به نظام پولی

    تاریخچه پول- قسمت ششم: توافقنامه برتون وودز و بازگشت طلا به نظام پولی

    پیشنهاد می‌گردد برای درک بهتر از تاریخچه و سیر تحول پول، قسمت پنجم این مطلب را در لینک زیر مطالعه نمایید.
    تاریخچه پول- قسمت پنجم: نظام استاندارد طلا
    این مطلب در ادامه سری مطالب «تاریخچه پول: پول از کجا آمده است؟» می‌باشد. در پنحمین قسمت از این سری مطلب به نظام استاندارد طلا پرداختیم و دیدیم که در شرایطی نزدیک به پایان جنگ جهانی دوم و با کنار گذاشتن نظام استاندارد طلا توسط کشورها، آمریکا که به دلیل بعد مسافت و جغرافیای استراتژیک از صدمات جنگ عمدتا مصون مانده بود؛ شرایط را به سمتی برد تا دلار به عنوان ارز مرجع جهانی مورد توافق قرار گیرد. در ششمین قسمت از این سری مطالب به موضوع توافقنامه برتون وودز و بازگشت طلا به نظام پولی جهان می‌پردازیم.

    در جولای سال ۱۹۴۴، ۷۳۰ نماینده از ۴۴ کشور در کنفرانس پولی و مالی سازمان ملل متحد در شهر برتون وودز ایالت نیوهمپشایر با یکدیگر دیدار نموده و اهداف اصلی خود را برای ایجاد یک سیستم ارزی خارجی کارآمد، جلوگیری از کاهش رقابتی ارزش پول و افزایش رشد اقتصاد بین المللی بیان نمودند.

    طراحان اصلی این سیستم، اقتصاددانان مشهور، «جان مینارد کینز» انگلیسی و «هری دکستر وایت» اقتصاددان ارشد بین‌المللی وزارت خزانه داری ایالات متحده بودند. کینز امیدوار بود بتواند یک بانک مرکزی قدرتمند جهانی به نام «صندوق تحقق پایدار» و یک ارز ذخیره بین المللی جدید به نام «بانکور» تاسیس کند. همکار او هری دکستر وایت تلاش کرد تا به جای ایجاد نرخ ارز مبادلاتی جدید، صندوق وام دهی ارزان‌‍‌تری ایجاد کرده و نقش دلار آمریکا را در معاملات توسعه دهد. در نهایت، سیستم ایجاد شده از ایده‌های هر دو فرد، بخصوص طرح هری دکستر وایت استفاده نمود.

    سیستم برتون وودز تا سال ۱۹۵۸ که ارزها نرخ تبدیلی نداشتند، به طور کامل کارآمد نبود. در حالی که دلار آمریکا قابلیت تبدیل به طلا را داشت، سایر کشورها حساب‌های بین‌المللی خود را براساس نرخ دلار تعریف کردند. نرخ ارز مورد استفاده در آن زمان قیمت طلا را ۳۵ دلار در هر اونس تعیین کرد. به این ترتیب پول آمریکا به استاندارد طلای جدید مبدل شد و البته مزیت آن نسبت به این فلز گران‌بها، داشتن انعطاف‌پذیری بود. مسئولیت ایالات متحده تثبیت قیمت طلا و تنظیم عرضه دلار در صورت نیاز بود.

    توافقنامه برتون وودز توانست نقش یک اتحادیه پولی را بازی کند که ارز اصلی آن دلار بود. این سیستم تا مدت‌ها پایداری مورد نیاز برای بازیابی و بازسازی پس از جنگ جهانی دوم را برقرار ساخت. در طی دوره‌ای که این توافق‌نامه رعایت می‌شد (بین سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۱)، هیچ کشوری بحران بانکداری را تجربه نکرد. در این دوره از حجم جریان‌های مالی سوداگرانه به شدت کاسته شده و به جای آن بخش بزرگی از سرمایه‌گذاری‌ها وارد کانال پیشرفت‌های صنعتی و تکنولوژیک می‌شد. این روند کمک کرد تا اقتصاد کشورها رشد کند، شغل‌های زیادی به وجود آید و بسیاری از موانع بازرگانی از بین بروند. این بهبود در حالی بود که جهان همچنان در گیر و دار جنگ سرد قرار داشت.

    سیستم برتون وودز منجر به تاسیس دو نهاد مهم «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» شد که رسما در دسامبر ۱۹۴۵ معرفی شدند. هدف از ایجاد صندوق بین المللی پول نظارت بر نرخ ارز و اختصاص وام به کشورهایی بود که برای تقویت سیستم پولی و پرداخت بدهی‌های خود به آن نیاز داشتند. بانک جهانی، که در ابتدا «بانک بین‌المللی توسعه و ترمیم» نامیده می‌شد، برای کمک به کشورهایی تاسیس شد که در جریان جنگ جهانی دوم دچار آسیب ساختاری و اقتصادی شده بودند.

    برتون وودز با وجود مزایای مهم خود، اشکالات بزرگی نیز داشت که سرانجام منجر به فروپاشی آن شد.

    مشکلات نظام برتون وودز

    ۱- کمبود ذخایر طلا
    طراحان نظام برتون وودز تصور می‌کردند که طلا دارایی اولیه ذخیره بین‌المللی خواهد بود. اما در دهه ۱۹۶۰  عرضه طلا در اقتصاد جهانی تنها با نرخ ۱ تا ۱.۵ درصد در سال رشد می‌کرد. این در حالی بود که تجارت جهانی سالانه با نرخی نزدیک به ۷ درصد در حال رشد بود. بنابراین نگرانی‌هایی بروز کرد که ممکن است ذخایر طلا به سرعتی که برای مواجه با کسری تراز پرداخت‌ها لازم است رشد نکند. اگر ذخایر طلا متناسب با کسری تراز پرداخت‌ها رشد نکند این ریسک وجود داشت که کشورها از محدودیت‌های تجاری از قبیل تعرفه‌های گمرکی برای کاهش کسری تراز پرداخت‌های خود استفاده کنند که این سیاست‌ها می‌توانستند سود برآمده از تجارت و نرخ رشد اقتصاد جهانی را کاهش دهد.

    ۲- نبود اطمینان
    از آنجا که دلار آمریکا قابلیت تبدیل به طلا را داشت، آمریکا حاضر بود طلا را در قیمت هر اونس ۳۵ دلار خریداری کند یا به فروش برساند. در نتیجه دلارهای نگهداری شده توسط بانک‌های مرکزی اروپا به میزان بیشتری در مقایسه با موجودی طلای آمریکا شروع به افزایش کرد. موجودی طلا نیز به دلیل کسری ترازپرداخت‌های آمریکا در حال کاهش بود. اگر تمام بانک‌های مرکزی اروپایی تصمیم می‌گرفتند تمام دلارهای خود را به طلا تبدیل کنند آمریکا طلای کافی برای تبدیل این دلارها نداشت.

    علاوه بر این سپرده‌های دلاری زیادی نیز بیرون از آمریکا در دست افراد خارجی بود که به دلارهای اروپایی معروف شد. صاحبان این سپرده‌ها نیز می‌توانستند خواستار تبدیل دلار به طلا شوند. بنابراین نوعی بی‌اعتمادی نسبت به دلار به وجود آمد. یعنی سلب اعتماد از چیزی که ذخیره اصلی نظام پولی شده بود.

    ۳- تعدیل تراز پرداخت‌ها
    این مسئله به این حقیقت مربوط می‌شد که در عملکرد واقعی نظام برتون وودز کشورها کسری یا مازاد تراز پرداخت‌های خود را تمدید کرده بودند. این موضوع به ویژه برای آمریکا که با کسری تراز پرداخت‌ها و آلمان غربی که با مازاد تراز پرداخت‌ها روبرو بودند صادق بود. از آنجا که سازوکار تعدیل اثربخشی وجود نداشت؛ نیروهای خودکار، عدم تعادل‌ها را برطرف نمی‌کردند.

    در اوایل دهه ۱۹۷۰ و با هزینه‌هایی که ایالات متحده در نتیجه جنگ با ویتنام متحمل شده بود؛ این نگرانی بوجود آمد که عرضه طلای ایالات متحده برای پشتیبانی نرخ دلار در گردش کافی نباشد. بنابراین در سال ۱۹۷۱ «ریچارد نیکسون» رییس جمهور وقت آمریکا مجموعه‌ای از اقدامات اقتصادی را اعلام کرد که دستور تعلیق موقت تبدیل دلار به طلا نیز بخشی از آن بود. از این رویداد به عنوان «شوک نیکسون» یاد می‌شود؛ که توافقنامه برتون وودز را در آستانه فروپاشی قرار داد.

    محدثه رئیسی
    کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه تهران

    تاریخچه پول- قسمت هفتم: شوک نیکسون