• ۲۵ آذر ۱۴۰۳
  • توافقنامه برجام، بازگشت به مسیر درست؟

    توافقنامه برجام، بازگشت به مسیر درست؟

      از بحث‌های داغ و جنجالی این روزهای محافل اقتصادی و سیاسی کشور می‌توان به موضوع بازگشت برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به ” توافقنامه‌ برجام” اشاره کرد که باعث ایجاد شدن دوباره دوگانه ایران-آمریکا در صحنه‌های اقتصادی و سیاسی در عرصه بین‌المللی شده است. با روی کار آمدن جو بایدن به عنوان رئیس‌جمهور جدید کشور آمریکا و اتخاذ رویکرد رئالیسم تدافعی او در قبال مسائل خاورمیانه پس از ۴سال بازگشت آمریکا به این توافق بین‌المللی در نشریات و سایت‌های خبری هر دو کشور بار دیگر مطرح شده است و گمانه‌زنی‌هایی در خصوص شروع مذاکرات زده شده است.

      همانطور که اشاره شد پس از انتخابات ریسات جمهوری کشور آمریکا رسانه‌ها و نشریات خبری به موضوعی تحت عنوان سیگنال برجامی پرداختند که چند نمونه از آن‌ها را در ادامه مشاهده خواهید کرد؛  دکترحسن روحانی،  رئیس‌جمهوری ایران،  در دیدار با سیمون کاوونی،  وزیر امورخارجه جمهوری ایرلند که کشورش نهاد تسهیل‌کننده شورای امنیت سازمان ملل در اجرای توافق هسته‌ای (برجام) است،  وعده داد که ایران با رفع  تحریم‎ها «بلافاصله اقدامات جبرانی انجام دهد» و گفت بهترین راه برای حل مشکلات در سطوح دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی،  مذاکره مبتنی بر احترام است. آقای روحانی در ادامه حرف‌های خود مبنی بر بازگشت ایران به توافقنامه برجام به وظیفه متقابل آمریکا مبتنی بر لغو تحریم‌های اقتصادی و نفس‌گیر اشاره کرد و تأکید کرد که در صورت لغو تحریم‌ها، ایران آمادگی بازگشت به این توافقنامه را دارد.

      قبل از این دیدار خبرگزاری رویترز از پالس‌های مثبت و دلگرم‌کننده ایران برای از سرگیری دوباره مذاکرات هسته‌ای خبر داده بود و همچنین برخی از منابع اروپایی نیز اعلام کردند که تهران نشانه‌های مثبتی را در مورد مذاکرات غیررسمی برنامه هسته‌ای خود ارسال کرده است. از سمت و سوی دیگر وزارت امور خارجه آمریکا در شبکه‌های اجتماعی اظهاراتی را مبنی بر باز بودن مسیر دیپلماسی برای بازگشت طرفین به برجام مطرح کرد و در ادامه اضافه کرد که در صورت مشاهده هر گونه ابراز تمایل و برداشته شدن گام از سمت ایران، مشکلی از سمت ایالات متحده برای بازگشت به توافقنامه برجام وجود نخواهد داشت.

    آنچه گذشت…

      سؤالی که ممکن است در ذهن خوانندگان و مخاطبین نشریات و رسانه‌های خبری مذکور شکل بگیرد این است که چه کارهایی باید بعد از بازگشت به توافقنامه برجام انجام دهیم؟ اگر بخواهیم همانند سال ۹۴ به این پرسش پاسخ دهیم، چیزی جز از سرگیری فروش نفت و بازگشت ایران به بازارهای جهانی به ذهن نمی‌رسد و آنچه برای اقتصاد ایران در این روش مسلّم است بازگشت دوباره روند کج‌دار و مریز حرکت اقتصاد به سمت توسعه‌یافتگی می‌باشد که دستان ما را از دستان اقتصاد پویا و نوآور جدا ساخته و بیش از پیش ما را در تعادل‌های سطح پایین گرفتار می‌کند. نیمه پر لیوان امّا بازگشت دوباره ایران به بازار جهانی نفت و گاز به عنوان بازیگری تأثیرگذار و لبریز شدن اقتصاد از درآمدهای ناشی از فروش نفت می‌باشد که می‌تواند به دومین نقطه‌عطف اقتصاد ایران در چندسال اخیر لقب بگیرد.

    مهم‌تر از توافقنامه برجام

      عده‌ای از کارشناسان و متولیان بخش‌های اقتصادی کشور علت عدم موفقیت ایران در زمینه اقتصادی را به وجود تحریم‌های شدید از جانب آمریکا نسبت می‌دهند امّا اگر با عینک دیگری به داستان نگاه کنیم می‌توانیم ردپای یک عامل دیگر را شکست‌های اخیر اقتصادی کشور پیدا کنیم.  برنامه‌ریزی اقتصادی در ایران چند ویژگی و المان مشخص دارد و گذر زمان مشخص کرده است که هم در دوره رونق و هم در دوره تحلیل رفتن درآمدهای نفتی به مثابه یک بازی باخت-باخت عمل می‌کند. به عبارت ساده‌تر درآمدهای نفتی همانند داروی مورفین برای اقتصاد ایران عمل کرده‌ است و در بهترین حالت سطح آب موجود اطراف چاله‌های اقتصاد کشور را تا حدی بالا  نگه می‌داشته است تا در نگاه کلی متوجه سطح ناهموار مسیر رشد و توسعه اقتصادی پیش روی ایران نشویم. مصرف بیش از حد درآمدهای نفتی باعث اعتیاد سیاستگذار به این منابع بادآورده شد که به دنبال آن ابرچالش‌هایی همانند انرژی ارزان (که منجر به مصرف بی‌رویه آن شد)، فقر و نابرابری ناشی از بیماری هلندی و مواردی از این دست گریبان اقتصاد کشور را گرفتند. در این زمینه اشاره به تعدادی آمار و ارقام از شاخص‌های اقتصادی خالی از لطف نیست: از سال ۲۰۱۱ مصرف سرانه کشور کاهش چشمگیر خود را شروع کرده و در سال۲۰۱۹ مصرف سرانه کاهش ۱۷.۷درصدی را در مقایسه با ۹سال پیش تجربه کرده است. میانگین مصرف تا ۳۰ درصد در مناطق روستایی و ۲۲.۶ درصد در مناطق شهری کاهش یافته و همچنین نرخ فقر در این مدت چیزی در حدود دوبرابر افزایش داشته است. ایجاد مشاغل کاذب و بی‌کیفیت تحفه دیگر درآمدهای نفتی برای اقتصاد کشور بوده که بیش از پیش ما را از اقتصادی پویا و نوآور دور کرده است.

      با تمام اتفاقات و رویدادهای گذشته اقتصاد ایران اکنون بار دیگر در شرایطی مشابه با سال۹۴ قرار گرفته است و یکی از مهمترین اهداف آن رسیدن به توافقی مجدد با آمریکا تحت چارچوب برجام می‌باشد امّا سؤال اصلی این است که در دوران پسابرجام سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مناسب برای خلاصی از تله‌هایی همچون فقر و نابرابری، تجارت ناپایدار و چالش رشد اقتصادی چیست و چگونه می‌توان سیاستگذار را از قمار نفتی چندین ساله خود جدا کرد؟