این روزها خیلی از مردم به دنبال پاسخ این سوال مهم هستند که ثروت ایران کجاست؟ چرا مردم کشوری که معادن فراوان، منابع بسیار، طبیعتی سرشار و ذخایر نفت و گاز زیادی دارد، در فقر به سر میبرند؟ در ادامه سعی شده است که خیلی کوتاه، به یکی از عوامل تاراج ثروت ملت بپردازیم.
یکی از اصلیترین و مهمترین شعارها و اهداف انقلاب سال ۵۷ ایران، کاهش فقر و از بین بردن نابرابری بود؛ در همان سالهای اول انقلاب نیز جهاد سازندگی بنا نهاده شد تا علاوه بر نابرابری فردی، نابرابری منطقهای هم از بین برود؛ اما در گذر سالها امروزه به جایی رسیدهایم که نه تنها نابرابری کاهش نیافته است، بلکه به دلیل ندانم کاریهای، سادهانگاریها و بیکفایتیها بین افراد و مناطق افزایش پیدا کرده است. ثروت ایران را تصور بودجهگرایی که معتقد است تخصیص بودجه به مناطق محروم مشکل این مناطق را حل میکند از بین برده است غافل از اینکه قبل از تخصیص بودجه افرادی که مدیریت این منابع را برعهده گرفتهاند مهم و عامل رشد و توسعه هستند؛ این افراد معمولا تسلط و آشنایی لازم به موضوعات را ندارند و با ضعف مدیریتی منابع محدود و حتی ثروت کلانی که در اختیار دارند را به هدر میدهند.
تقریبا منافع اکثر سرمایهگذاریهایی که در مناطق مختلف انجام میشود به تهران و یک یا دو شهر دیگر میرود و مردم این مناطق از ثروت خودشان محروم میمانند، نهایتا جادهای میسازند و منابع را فاکتور میکنند. بلایی که مدیران بیتجربه به سر مناطق محروم میآورند مثل بلایی است که استعمار در تاریخ بر سر کشورهای ثروتمند آفریقایی آورد.
مدیریت صنایع در مناطقی مثل خوزستان، به دست پیمانکارانی است که افراد صاحب نفوذ و سواستفادهگرانی هستند که همواره به دنبال بهرهمندی از ثروت این مناطق و رانت بودهاند وعمدتا پایتختنشین هستند؛ در نتیجه منافع حاصل از این سرمایهگذاریها نیز نهایتا به پایتخت سرازیر میشود. تنشهای سیاسی و اجتماعی موجود، محصول شکاف بین منطقهای است که این مدیریت اشتباه در سالها بین مناطق ایجاد کرده است.
بیتدبیری در عرصه مدیریت کشور مردم را فقیر، ثروت ایران را نابود و کار را به این جا رسانده است؛ انگار منابع تمام ایران را برای مدیریت دو سه شهر هدر دادهاند و باقی را به حال خود رها کردهاند. توان مدیریتی آقایان در اندازه کشور پهناوری مثل ایران نیست اما در دورههای مختلف ادعا میکنند که ما بودجه به این مناطق اختصاص دادهایم و باید مشکلشان حل میشده در حالیکه محرومیت شدید این مناطق صدای بیخیالی و رها کردن آقایان را به گوش میرساند.
دلیل مهاجرتهای گسترده به کلانشهرها همین ضعفهای مدیریتی است، زمانیکه منابع محرومان به تهران، اصفهان و تبریز میرود، طبیعی است که انبوهی از مردم کشور به زیر خط فقر سقوط کنند. این وضعیت صرفا متوجه سیستان و بلوچستان و خوزستان نیست اما قطعا در آن جا وضعیت به مراتب بدتر است. در این وضعیت پولی هم که وارد کشور میشود سهم عده معدودی از حاکمیت و کسانی میشود که به بدنه قدرت دسترسی دارند یا به کسانی میرسد که با چراغ سبز صاحبان قدرت از ثروت این مردم دردمند جیب خودشان را پر میکنند.
پرهام پهلوان
دانشجوی کارشناسی اقتصاد دانشگاه تهران
همچنین در خصوص ضعف مدیریت در ایران بخوانید :