صنعت انرژی همواره یکی از گلوگاههای (به عبارت بهتر پاشنهآشیلها) حکمرانی اقتصادی کشور به حساب میآید. هرساله به هنگام پایهریزی بودجه عمومی کشور توسط نهادهای ذیربط، حوزه تولید انرژی کشور بیشترین حساسیتها را از خود بروز میدهد و به تنهایی میتواند نظم اقتصادی و بعضاً اجتماعی کشور را بر هم زند.
با صعودی شدن نرخ حرکت به سمت گرمایش زمین، در کشورهایی همچون ایران مصرف انرژی در برخی از فصول سال به شدت افزایش پیدا میکند. اما مسئله در این نقطه ختم نمیشود؛ از آنجایی که در خصوص پدیدهای اقتصادی بحث میکنیم، تمام زوایا و آثار افزایش مصرف انرژی را باید درنظر بگیریم تا در نهایت بتوانیم راهکاری در راستای خروج از تعادلهای سطح پایین اتخاذ کنیم. صنعت انرژی در کشور صعود و نزولهای زیادی را به خود دیده است؛ از انواع برنامههای دولت برای اصلاح نظام یارانههای تولید انرژی گرفته تا بازبینی در خصوص افزایش یا عدم افزایش قیمت حاملهای انرژی. هر چه به سمت خالیتر شدن ذخایر نفتی حرکت میکنیم، الزام وجود برنامهها و سیاستهای مذکور بیشتر میشود.
بحران در صنعت برق کشور
حال به بررسی یکی از بخشهای مربوط به حوزه انرژی کشور میپردازیم؛ با ورود به سال جدید و پس از فقط یک ماه از آن صنعت تولید برق در کشور وارد فاز بحرانی شد که مایحصل آن خاموشیهای پی در پی برای خانوارها در سطح کشور بود. در همین راستا میتوانید مطلبی تحت عنوان “رمزارزها و ایجاد بحرانی تازه در اولین فصل سال” را که در همین سایت منشتر شده است را دنبال کنید. داستان به اینجا ختم نمیشود؛ باگذشت زمان و ورود به روزهای گرم بهار و تابستان بحران تولید برق رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت و بنابر مصاحبهای از سخنگوی صنعت تولید برق، کمبود عرضه ۱۱هزارمگاواتی در این حوزه را عیان کرد. تعداد خاموشیهای برق منازل نیز با تعداد و جدیت بالا از سر گرفته شد که چیزی جز اعتراض و خشم مردم را به همراه خود نداشت. حال ممکن است سؤالی برای افراد پیش بیاید که باوجود صادرکننده بودن کشور در صنعت برق و داشتن بازارهدفی همانند کشور عراق چگونه کسری تولید برق در کشور محقق شده است؟
شِمای کلی تولید و مصرف برق کشور
طبق نظر کارشناسان و صاحبنظران این حوزه، انرژی ارزان قیمت در ایران عامل و مسبب اصلی روند سینوسی تولید انرژی در کشور میباشد. از تولید بنزین گرفته تا برق همگی از ارزان بودن بهای انرژی تأثیر میپذیرند و در برهههایی از زمان همانند اوقات فعلی برای تأمین انرژی مورد نیاز مردم با معضلهای جدی مواجه میشوند. باتقسیمبندی مصرفکنندگان انرژی به بخشهای خانگی، تجاری، عمومی و صنعتی و باتوجه به مصرف انرژی به ازای افزایش تولید ناخالص داخلی میتوان به مصرف بالای انرژی در ایران در مقایسه با سایر کشورها پی برد. از جهت دیگر محاسبه قیمت تمامشده برق در نیروگاه و بهای مصرفشده برای آن در بازارهای داخلی و جهانی به خوبی پرده از ارزان بودن قیمت مصرفی برق در کشور بر میدارد و همین مقوله تبدیل به دستاویزی مبنی بر شکست بیچون و چرای اعطای یارانه انرژی به مصرفکنندگان خواهد شد به طوری که بخش عمده این یارانه پنهان به جیب پرمصرفها میرود که علاوه بر آن هزینههای اقتصادی و اجتماعی متعددی نیز بر پیکره اقتصاد و جامعه کشور وارد خواهد شد. به عبارتی دیگر ارزان بودن قیمت برق باعث شده است نه تنها تمایلی برای تولید برق بیشتر از سوی تولیدکنندگان وجود نداشته باشد بلکه مصرفکنندگان نیز میلی به اصلاح الگوی مصرف خود نداشته باشند و صرفهجویی از دید آنها امری هزینهبر تلقی شود.
بنا بر آخرین نسخه ترازنامه انرزی کشور که در سال ۱۳۹۷ منشتر شده است سهم بخش خانگی و تجاری از مصرف کل برق به حدود ۳۵ درصد رسیده است و در مقابل بخش صنعت و کشاورزی به ترتیب ۳۴.۱ و ۱۴.۵ درصد را از آن خود کرده اند. با مقایسه آمار مذکور در ایران با متوسط کل جهان درمییابیم که مصرف برق بخش صنعت در جهان چیزی حدود ۴۲ درصد، بخش خانگی ۲۷.۷ درصد، بخش عمومی و تجاری ۲۱ درصد و بخش کشاورزی نیز ۳ درصد محاسبه شده است که از برخی جهات تفاوتهایی با اعداد ذکر شده برای ایران دارند. نکته حائز اهمیت مقایسه صنعت برق در ایران با سایر کشورهای توسعهیافته جهان، استفاده از گاز طبیعی برای تولید برق میباشد؛ در اغلب مناطق جهان برای گرمایش از گاز طبیعی استفاده نمیشود و سیستمهای مبتنی بر برق وظیفه این مهم را بر عهده دارند. در حالی که در کشور ما بخش عمدهای از گاز تولیدی به مصارف خانگی اختصاص مییابد به طوریکه حدود ۲۸ درصد از کل گاز مصرفی کشور باید به رقم مصرف برق کشور اضافه شود.
راهکارهای پیش رو چیست؟
با وجود تمام نکات ذکر شده در خصوص کم و کاستیهای صورت گرفته در صنعت برق (به طور کلی در حوزه انرژی کشور) چه راهکارهایی میتوان برای زدودن بحرانها از این بخش اتخاذ کرد؟ حرکت به سمت تولید برق تجدیدپذیر تبدیل به راهکاری کلاسیک در این زمینه برای کشورهای جهان شده است به طوریکه کشور چین به لطف پیشرفتهایی که در زمینه سلولهای خورشیدی به آنها دست پیدا کرده، واردات انرژی خود را تا حد قابلتوجهی کنترل کرده و در زمینه تولید انرژیهای پاک زمامدار کشورهای جهان شده است. در ایران اما به دلیل بهای پایین قیمت برق تولیدی، انگیزهای برای حرکت به سمت سرمایهگذاری و تولید برق تجدیدپذیر از جانب تولیدکنندگان وجود ندارد که این مسئله با تحلیل رفتن بودجه دولت به علت تحریمهای شدید اقتصادی، رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت و بحرانهایی همانند فصل گذشته را برای اقتصاد کشور به همراه داشت. امید است با عوض شدن دولت و روی کار آمدن افراد جدید در این حوزه، انگیزه و تلاش لازم برای تغییر شرایط موجود صورت بگیرد و اقداماتی همانند سرمایهگذاری و اصلاح قیمتهای انرژی مورد بازبینی قرار بگیرند و در نقشهراه دولت برای چهارسال آتی ترسیم بشوند.